۱۳۸۶ بهمن ۱۹, جمعه

تو می خندی

من میام،
تو می خندی،
دل من آب میشه.
من میگم،
تو می خندی،
من تو دل ام قربون صدقه ی خنده هات میرم.
من به هر بهانه ای خنده رو مهمون لب هات می کنم،
تو هم به هر بهانه ای دل من رو آب می کنی.
تو قشنگ می خندی،
گاهی هم فقط یک لبخند.
تو می خوای بری،
به ام لبخند می زنی،
من می خوام گریه کنم،
بغض می کنم.
.
.
.
هر شب خواب لب های خندون ات رو می بینم.
تو چی؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

میگم این جناب "تو" چقدر خوشحاله؟!