۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبه

امروز خوش طعم!

باد می وزد. کلاه دار است نارنجی من. سنگینی دلچسب کوله بر شانه هایم. ماشین سواری را دوست می دارم. کجایی؟ می رسم. رسیدم. نیستی! آمدی. سبز سبزم ریشه دارم. روشن می کنم. روشن تر می شوم. خنده و خنده و خنده. اشک در آنسوی چشمانم. راه می رویم. می رسیم. خداحافظی می کنیم. ماشین سواری دوباره آغاز می شود. گشت ارشاد. دیر می رسم. تعجب کرده اید؟! سلام. می نشینم. نارنگی و خیار. attach نشده، متاسفم. دلم پکی عمیق می خواهد، به عمق بهترین دوست امروزم. مکان مناسب نیست! نمی رویم؟ می رویم. برویم. رفتیم. تو چته؟ کاری به کارم نداشته باشید. آفتاب رفته، ای عینک من! پیاده روی. پراید. زیاد دادید. نه آقا، همینه. کباب ترکی و ذرت. اتوبوس رانی. پارک لاله و موز بستنی. پیاده روی. دلم دوتا دوتا نمی خواد! ماشین سواری مجدد. اتوبوس مکرر. دائم الخمر! منو نبینند؟! از فرعی بیا. میام. اومدم. رسیدم. خوش گذشت.

۱۳۸۷ فروردین ۲۴, شنبه

عنوان نداریم!

سلام ، سکوت ، سر به زیر ، کتاب ، بسته است! ، قائم مقام فراهانی ، تعجب ، همین؟ ، سینما ، فجر ، ذوق ِ من! ، احترام ، کار و کار و کار ، سفر ، بچه های بزرگ ، نگاه ، سکوت ، ...