۱۳۸۷ فروردین ۵, دوشنبه

دست بردار و برو، ول کن این خم ساغری...

شکست می خوریم،
عشقی نه،
در دوستی شکست می خوریم و
می مانیم به انتظار شکست بعدی.
تو می روی و
تف می اندازی به گور پدر هر چه دوستی است و
هر چه من.
تو می روی و
من بغض می کنم.
تو می روی و
خوشی پیشه می کنی و
دروغ هایت اما ...
اما ندارد دیگر!
تف به هر چه نامردی و
تو!